جوجو، تنها دختری که دلم براش لرزید

*این وبلاگ رو تقدیم میکنم به کسی که با تمام وجودم دوستش دارم ولی باید حسرت داشتنشو تابه ابد کنج دلم داشته باشم*

جوجو، تنها دختری که دلم براش لرزید

*این وبلاگ رو تقدیم میکنم به کسی که با تمام وجودم دوستش دارم ولی باید حسرت داشتنشو تابه ابد کنج دلم داشته باشم*


تو رو خدا نگا کنین این دیونه چی میگه.. می کشمت جوجو.. میگه: من اگه کسی رو دوست داشته باشم و مثلا اون لباس قرمز بپوشه که من خوشم نمیاد، دیگه دوستش ندارم..!! به قول دکتر این دیگه یه ایده پسا مدرنه و نیاز به بررسی بیشتر داره... واقعا که نمی فهمم.. قبلا فک می کردم که شاید تاثیر حرفای مامانه که اینقدر احساسش منقلبه و با احساس خودش بازی میکنه و میگه هیچوقت عاشق نمیشم مگه وقتی شوهر داشته باشم.. ولی الان گفت که مامان هم از این کارش خوشش نمیاد..!! به خدا واسه خودم نگران نیستم، چون من و جوجو با همه دلبستگی باید به هم نرسیم.. فقط نگران آینده اشم که نباید اینجوری فکر کنه.. اصلا احساس لذت زندگیه و باید گاهی با دل خودمون رو راست باشیم، اینقدر خود کنترلی خوب نیست و من سعی می کنم تغییرش بدم فقط به خاطر خودش و آینده اش...

خدایااااااااااا جوجو جونم رو خوشبخت و موفق کن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد